عطر صدر ـ 11 | آیتالله سیدمحمود هاشمی شاهرودی و شهید صدر
مقالات
بزرگنمايي:
عصر قم - شهید آیتالله سید محمدباقر صدر، از آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی با تعبیر «ثمره وجودم» یاد کرده بود. همین ارتباط ویژه، مسیر مبارزاتی آیتالله شاهرودی علیه رژیم بعث را شکل داد. متن زیر، تقریباً تنها روایت جامکع آیت@الله شاهرودی درباره استادش است. - اخبار اقتصادی -
در سالهای آغازین دهه 1980 میلادی، و در پی پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، هستههای مبارزاتی در عراق نیز جان گرفتند.
بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان
یکی از مهمترین این تشکلها، ارتش آزادیبخش اسلامی عراق بود که زمینهساز پیدایش «جماعت علمای مجاهد» شد؛ نهادی که در ادامه، بهصورت سازمانیافتهتری تحت عنوان «مجلس اعلای انقلاب اسلامی عراق» فعالیت خود را در حوزههای سیاسی، فرهنگی، تبلیغی، نظامی و اجتماعی آغاز کرد. در میان بنیانگذاران این نهاد مهم که امروز به یکی از تأثیرگذارترین احزاب در مجلس نمایندگان عراق تبدیل شده است، نام آیتالله سید محمود هاشمی شاهرودی، شاگرد برجسته و مورد اعتماد شهید صدر، بهچشم میخورد. او به دلیل نبوغ علمی خیرهکنندهاش، پیش از آنکه به سیسالگی برسد، از استاد خود اجازه اجتهاد دریافت کرده بود. ارتباط شخصی آیتالله شاهرودی با شهید صدر از دیگر شاگردان عمیقتر بود. او در زمره نزدیکترین افراد به آن مرجع شهید بهشمار میرفت. همین نزدیکی موجب شد تا در جریان نهضت اسلامی، واسطه مکاتبات میان امام خمینی(ره) و شهید صدر شود. او دیدگاههای شهید صدر را در مورد مسائل کلان امت اسلامی ـ از جمله فشارهای فزاینده رژیم بعث بر حوزه نجف، دستگیری و اعدام علما، اخراجهای گسترده، و سرکوب مراسم مذهبی شیعیان ـ به بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران منتقل میکرد. سابقه مبارزاتی آیتالله شاهرودی با رژیم بعث عراق، نقش کلیدی او در تأسیس مجلس اعلای عراق، و نیز ابتکار برگزاری «کنفرانس بینالمللی جنایات صدام» در ایران، جایگاه وی را در میان نیروهای مبارز و نهادهای انقلابی بهشدت ارتقا داد. بههمین دلیل، رژیم بعث صدام حسین، وی و خانوادهاش را هدف اصلی انتقام قرار داد. سه برادر آیتالله شاهرودی ـ سیدمصطفی، سیدهادی و سیدمحسن ـ تحت شکنجههای شدید در زندانهای عراق به شهادت رسیدند.
با پیروزی انقلاب اسلامی، شهرهای عراق، بهویژه نجف اشرف، صحنه تظاهرات گسترده در حمایت از انقلاب ایران و رهبری امام خمینی(ره) شد. همین موج انقلابی، حساسیت رژیم صدام را برانگیخت. دستگاههای امنیتی عراق برای شناسایی و دستگیری علما و مبارزان شیعه ـ از جمله آیتالله شاهرودی ـ اقداماتی گسترده ترتیب دادند. بنا به درخواست شهید صدر، آیتالله شاهرودی خاک عراق را ترک کرد؛ ابتدا به کویت و سپس به ایران مهاجرت نمود. ناتوانی رژیم در دستگیری شخص او، باعث شد صدام به روشی انتقامی متوسل شود. سه برادر وی را دستگیر، اعدام، و حتی از تحویل پیکرشان به خانواده نیز خودداری کرد. این جنایتها، نهتنها چهره واقعی رژیم بعث را افشا کرد، بلکه بیشازپیش مشروعیت مبارزات نیروهای انقلابی را تثبیت نمود.
تا سال 1386 که تاریخنگار فرزانه، جناب محمدرضا کائینی با آیتالله شاهرودی درباره شهید صدر گفتوگو کرد و در مجله شاهد یاران منتشر شد، تقریباً هیچ روایتی از آیتالله شاهرودی درباره استاد گرانقدرش نمیتوان یافت. آوردن متن گفتوگوی آیتالله هاشمی شاهرودی درباره نحوه آشنایی و همچنین خلقیات و شیوه تدریس استاد شهید آیتالله صدر ذیلاً آمده است. پیدیاف این گفتوگو در آرشیو نشریه شاهد یاران (1386) در دسترس است.
از همین پرونده بیشتر بخوانید
عطر صدر ـ 1 | «سید صدرالدین» جد محمدباقر صدر عطر صدر ـ 2 | مرجعیت «سید اسماعیل»، پدربزرگ شهید صدر عطر صدر ـ 3 | احوال «سید حیدر»، پدر شهید محمدباقر صدر عطر صدر ـ 4 |«سید اسماعیل» برادر صاحبکرامت شهید صدر عطر صدر ـ 5 | خاندان صدر؛ به روایت آیتالله رضا استادی ــ 1 عطر صدر ـ 6 | خاندان صدر؛ به روایت آیتالله رضا استادی ــ 2 عطر صدر ـ 7 | اینفوگراف: شهید صدر از طلوع تا غروب عطر صدر ـ 8 | عکسنوشت؛ تودهنی محکم شهید صدر به صدام عطر صدر ـ 9 |روایت شگفت دکتر چمران، از شهید سیدمحمدباقر صدر عطر صدر ـ 10 | ابعاد «نبوغ شهید صدر» در کلام رهبری + فیلم * * * * *
ما برای تدوین بهینه این یادمان، تمامی ویژهنامههایی را که درباره شهید صدر منتشر شدهاند مطالعه کردهایم و با عنایت به اینکه جنابعالی بیش از بسیاری در جریان زندگی و اندیشههای آن شهید بزرگوار هستید، اما تاکنون در این باب سخنی نگفتهاید و خاطرات شما درباره ایشان، در واقع حلقه مفقوده پژوهشهای کسانی است که در این زمینه به تحقیق و پژوهش پرداختهاند، به عنوان نخستین پرسش بفرمایید که چرا تا کنون در این باره سکوت کردهاید؟
بله، سؤال جالبی را مطرح کردید. علت این سکوت آن است که اولاً صحبت کردن درباره تمام ابعاد شخصیت انسانهای بزرگ کار آسانی نیست. ثانیاً چون ایشان دارای بعد سیاسی و اجتماعی هم بود، بیشتر کسانی که درباره ایشان قلم زدند و نوشتند، دنبال این بودند که به نوعی خود را به ایشان متصل و ایشان را جزو جناح سیاسی خودشان قلمداد کنند، عین مسئلهای که در مورد امام (ره) اتفاق افتاده است. من نخواستم وارد این عرصه شوم، چون اگر کسی بخواهد وارد این میدان شود، قهراً باید بعضی از نکات را نفی و بعضی را اثبات کند و این شاید خوشایند آن جریانات نباشد، مخصوصاً در آن شرایط سالهای اول پس از شهادت ایشان که شرایط خاصی بود؛ شرایط جنگ با عراق و مبارزه علیه رژیم صدام بود. لذا احساس کردم هر چه کمتر در این زمینه وارد شوم، شاید برای کل جریان مبارزه اصلح باشد و در این قسمت، چندان درگیری و اختلافی مطرح نشود، ولی همان طور که اشاره کردید تا امروز، یک اثر جامع و مانع درباره ایشان گردآوری و منتشر نشده است. حقیقت ابعاد شخصیت ایشان واقعاً تا کنون بررسی نشده است. عرض کردم که هم سختی کار مانع از این امر میشد، چون این شناخت، کار سادهای نیست و هم تنشها و چالشهایی که در میان برخی از چهرهها و گروهها وجود داشتند، مانع میشد که ما سعی کنیم وارد این گود نشویم. قطعاً اگر وارد میشدیم؛ همانطور که عرض کردم اگر قرار بود نکاتی را نقل و نقد کنیم، بحث شروع میشد. این بود که بیان برخی از گفتنیها را درباره زندگی فرهنگی و علیالخصوص سیاسی ایشان صلاح ندانستم.
چه زمینههایی سبب شدند که این درجه از نزدیکی با افکار و اندیشهها و شخصیت شهید آیتالله صدر برای جنابعالی حاصل شود؟
من در دبیرستان بودم و شهید صدر در عراق به عنوان یک چهره فقیه نوپای جوان، با فکر و اندیشههای جدید مخصوصاً در سطح دانشجوها و نسل جوان مطرح شده بود؛ به ویژه کتابهایی مثل «فلسفتنا» و مقالاتی که در نشریه الاضواء مینوشت، از او در میان جوانها چهره بسیار محبوبی ساخته بود. ما بعد از دبیرستان وارد حوزه شدیم. تا قبل از آمدن به حوزه، ایشان را به عنوان یک چهره متفکر اسلامی میشناختیم. بعد که وارد حوزه شدیم، بعضی از اساتیدی که خدمتشان درسهای سطح و بخصوص سطح عالی را مشغول شدیم، از شاگردان ایشان بودند و یا با ایشان ارتباط داشتند و همین ارتباط، قهراً به ارتباط با ایشان انجامید، چون نظام حوزه و رابطه استاد شاگردی، رابطهای مهم و اساسی است. این مسئله باعث شد که ما با بعد فقهی و حوزوی ایشان هم آشنا شویم و لذا من سطح را که تقریباً تکمیل کردم؛ به درس ایشان رفتم. این که عرض میکنم در سال 1378 قمری بود.
البته قبل از رفتن به درس ایشان، به جلسات و گعدههایی که در نجف، بین علما و فضلا، زیاد هم هست، میرفتم و خدمت ایشان رسیده بودم و ایشان هم ما را به سبب ابویمان میشناختند.ابوی از علمای سریع الفوت نجف بوده و در جوانی و در سن چهل سالگی فوت کرده بودند و همه از فوت ایشان بسیار متألم شده بودند. ایشان اولین تقریرنویس آن دوره نجف بودند و فقه و اصول آقای خویی را نوشته بودند. آقای صدر هم شاگرد آقای خویی بودند و از این روی به ایشان علاقه داشتند. مرحوم ابوی بنده در دوران قبل از ایشان، شاگرد آقای خویی و مورد توجه ایشان بودند.
خب، آقای صدر وقتی مرا شناختند، خیلی اظهار علاقه کردند و ایشان و دیگران که میدانستند ابوی بنده در جوانی فوت کرده بودند، معتقد بودند که ما این راه را ادامه بدهیم و عنایت خاصی هم به بنده داشتند. لذا قبل از حضور در درس ایشان هم، من با ایشان ارتباط پیدا کرده بودم، ولی وقتی در درس ایشان حاضر شدیم، این ارتباط خیلی قوی شد. عرض کردم رابطه استاد و شاگردی در حوزهها رابطه بسیار عمیقی است، یعنی استاد در حوزه نسبت به شاگرد، هم مربی است، هم پدر است، هم مهذب است و اساتیدی که در حوزهها مؤثر هستند، در همه امور شاگرد، حالتی این چنینی دارند.
ایشان هم جاذبههای خیلی قوی داشتند و جاذبه شخصیتشان فوقالعاده بود. محبت بسیار زیادی نسبت به همه و مخصوصاً نسبت به شاگردانشان داشتند. واقعاً شاگردان ایشان احساس میکردند که ایشان از پدر به آنها نزدیکتر و در زندگیشان مؤثرتر و برایشان دلسوزتر است. واقعاً هم همین جور بود، یعنی ایشان خیلی به شاگردان خود علاقه داشتند و سعی میکردند آنها را از هر نظر تربیت کنند و چون تفکرشان سیستماتیک بود و با برنامه کار میکردند، برای این رابطه هم برنامهریزی کرده بودند. البته ما ابتدا متوجه نمیشدیم و بعدها برایمان مشخص شد که ایشان برای هر چیزی برنامهریزی کرده بودند. غیر از درسهای سنتی فقه و اصول که هر روز صبح و عصر داشتند، با همان روشهای سنتی حوزه، برنامههای بسیار مهمی را هم تنظیم کرده بودند که انسان متوجه نمیشد و بعدها میفهمید که این برنامهها در شناخت و تربیت او چه نقش عجیبی داشتهاند. به عنوان مثال در حوزهها معمولاً تعطیلی زیاد است. در هر وفات و تولدی، حوزه تعطیل است. ایشان در تمام این تعطیلات، به استثنای مواقعی چون عاشورا و اربعین، از فرصت استفاده و شاگردان خود را با تاریخ ائمه و تاریخ اسلام و نگرشها و بینشهایی که باید عالم امروز از تاریخ اسلام و ائمه داشته باشد، آشنا و به تناسب تولد یا وفات امامی که حوزه به آن مناسبت تعطیل بود، درباره این موضوعات، صحبت میکردند. مجموع این بحثها شاید بیش از صد سخنرانی شده باشد.
ضبط نشدند؟
چرا؛ ضبط شدند و برخی چاپ هم شده اند. بعضی از طلبههای لبنانی ضبط میکردند. خود ایشان هم گفته بودند که ضبط و تدوین کنند بدهند ایشان بازنگری کنند که متأسفانه این کار نشد.

شهید صدر تقریباً درباره زندگینامه و حیات تمام ائمه بحثهای مفصلی داشتند. عرض کردم که ذهن سیستماتیکی داشتند و لذا در هر مبحثی، بنایی تنظیم و زندگی و حیات ائمه را بر اساس آن، به چند مرحله تقسیم کرده بودند و عمدتاً هم سعی داشتند نقش سیاسی ائمه در رهبری جهان اسلام، حفظ میراث پیامبر و مقابله با تحریفها و تبلیغاتی که از بیرون و داخل جهان اسلام انجام میشوند و نیز تثبیت خط انبیا و ائمه اطهار را تبیین کنند، البته این تعابیر را قبلاً هم مطرح کرده بودند. بیشتر بحثهای ایشان در این زمینه بود و چون اطلاعات خوبی هم در تاریخ داشتند، غالباً روایات و مستندات و نقلهای تاریخی را از منابع معتبر میآوردند و خیلی هم بحثهای زیبا و زندهای بودند. درباره امیرالمؤمنین (ع) سه چهار سخنرانی داشتند که یکدیگر را تکمیل میکردند. درباره صلح امام حسن (ع)، درباره قیام امام حسین (ع)، فلسفه آن صلح، فلسفه این قیام، علت اختلاف در ادوار ائمه مباحثی را مطرح و این ادوار را به چهار مرحله تقسیم کرده بودند و این سوال را مطرح میکردند که چرا ادوار اینها یکسان نبودند و علل و ریشهها و موجبات این اختلاف ادوار را خیلی زیبا تنظیم کرده بودند. این یکی از برنامههایی بود که خیلی آرام در کنار برنامههای رسمی حوزه انجام میگرفت.
یکی دیگر از برنامههای ایشان برنامه برای تعطیلیهای ممتد مثل ماه مبارک رمضان یا تعطیلی تابستان بود. ایشان در این تعطیلات به عنوان دروس تفریحی، برنامههایی چون درسهای فقهی تطبیقی را برای شاگردان خود میگذاشتند. مثلاً در ماه مبارک رمضان بحثهای فقهی معاملات و تطبیق آنها با مباحث جدید حقوق روز که آقای سعدونی و امثال اینها در کتابهایشان نوشته بودند؛ تدریس میشد. ایشان هم شاگردان را تحریض و ترغیب میکردند که بروند و این کتابها را بخوانند، هم از مباحث آن کتابها نقل میکردند. افق ذهن شاگردان خود را گسترش میدادند و توجه آنها را از بحثهای سنتی حوزه به مسائل مورد نیاز روز جلب میکردند. درباره مسائل فقهی مربوط به مسائل حکومتی بحث میشد. درباره احکام فقهی کلان مربوط به جامعه بحث میشد. علاوه بر این در یکی از روزهای هفته، احتمالاً چهارشنبه، مباحث خاص فلسفه اسلامی از دیدگاه جدید خودشان را مطرح میکردند. بعد از بحث استقراء نسبت به مبانی اسلامی بر اساس منطق استقراء، تحولی در ایشان ایجاد شده بود و بحثهایی را هم آماده کرده و نوشته بودند و اینها را در آن جلسه خصوصی به هفت هشت نفر از شاگردان خاص خود که مورد اعتماد و آشنا به تفکرات ایشان و اهل نظر و دقت بودند، القا میکردند. متأسفانه این جلسات هم تکمیل نشدند و خوردند به مسائل انقلاب و جمع شدند. این هم کاری بسیار اساسی بود که ایشان شروع کرده بودند. مبدأ و شروع جلسات بحث استقراء از بحث اصول بود که خارج از دروس حوزه، توسعه داده شد و از خلال بحثهای این چنینی آن نتایج حاصل آمد. در این بحث فلسفه، مسائل فلسفه روز هم به شکل مفصل مطرح میشدند. مثلاً ایشان آخرین نظریات فلسفه روز درباره افکار فلسفی هگل را در آخرین متون شرق و غرب دنبال میکردند.
+ پرونده اقتصاداسلامی در تسنیم را {اینجا} پی بگیرید
اواخر کتاب مفصلی از ترجمه دقیقترین افکار فیلسوف معروف دیالکتیک، هگل، تهیه کرده بودند که مبانی مارکس هم از آن گرفته شده است. مارکس و انگلس شاگردان هگل بوده اند و بحث دیالکتیک را از او گرفتند و وارد مباحث تاریخی کردند. منشأ بحث دیالکتیک و جدول، متعلق به هگل است. او در بعد فلسفی مطرح میکند، این دو در تفسیر تاریخ و جامعه. هگل افکار دشواری دارد و چندان برای همه قابل فهم نیست. ایشان این آرا را دنبال میکردند. در این اواخر کتاب قطوری را به ایشان داده بودند که یکی از شاگردان فلسفه هگل در زمان خود او تنظیم کرده بود و کتاب معتبری هم بود. اینها را مطالعه میکردند، خیلی وقتها هم حاشیه میزدند و در این بحثها میآوردند، یعنی سعی داشتند ذهن شاگردان خود را باز کنند. علاوه بر اینها جلسات روزمره و گعده و مجالس استفتاء هم که بود و همه آنها علم و فکر و نظریه پردازی و سوال و جواب بود. جلسات عادی ایشان هم کلاس درس بود. کل این مجموعه، شاگرد را از جهات مختلف تربیت میکرد. برخورد اخلاقی ایشان هم خیلی عجیب بود. بسیار متواضع بودند. دائماً دنبال این بودند که افراد را هم تربیت کنند، هم امتحان کنند، هم تذکر بدهند، هم خودشان برای اینها الگو باشند.
در برخوردهایشان، در تواضعشان، در رفت و آمدهایشان، با اساتید، با اقران خودشان، خیلی با ادب بودند و این ادب را سعی میکردند نشان بدهند. خلاصه از هر جهت سعی داشتند طرف را تربیت کنند. مسائل سیاسی هم که بحث میشد، خیلی مفصل وارد میشدند.درباره برخورد رژیم با حوزه و آقای حکیم واین مباحث، با حساسیت برخورد میکردند. قبل از آمدن بعثیها، مرحوم آقای حکیم در اغلب استانها، کتابخانه بزرگ اسلامی یا کتابخانه حکیم را ایجاد کرده بودند. این کتابخانه برای دانشجویان و علمایی که آنجا بودند، به عنوان یک مرکز محسوب میشد. عنوانش کتابخانه بود، ولی در آنجا کلاسهایی تشکیل میشدند و بچه مسلمانها و جریانات جدید اسلامی در آنجا جلسه میگذاشتند و کارهای تبلیغاتی هم میکردند. سالی یک بار هم در نجف یا کربلا، کنگره بسیار بزرگی را تشکیل نمیدادند. در نجف در روز سوم شعبان و درباره امام حسین (ع) کنگره برگزار میشد. از قبل هم دعوت میشد که علمای جهان اسلام مقالاتی بنویسند. هم کتابهایی تألیف میشدند و جایزه داده میشد، هم اجلاس بسیار عظیمی برگزار میشد و علمای زیادی میآمدند، معمولاً طبقه فضلا و اساتید دانشگاهها و علمای نجف میآمدند که هر کدام جایگاه خاصی هم داشتند. اجلاس در نجف در مرکز علمی برگزار میشد و در کربلا در حسینیه تهرانیها. هر دو هم در کنار حرم بودند و کل شهر هم آذین بندی میشد و وضعیت عجیبی بود.
مثل نیمه شعبان در اینجا.
مثل نیمه شعبان در ایران، ولی خیلی باشکوهتر. تمام شهر مثل حجله عروس میشد. همه خیابانها با بهترین پارچهها پوشیده میشدند. خیلی با عظمت بود. آقای صدر یکی از مؤسسین این دو جریان بودند. بعد هم خودشان معمولاً یک سخنرانی در اجلاس داشتند و مقاله مفصلی مینوشتند. این هم کارهای سیاسی و اجتماعی بود که ایشان انجام میدادند. منظورم این است که ایشان سعی میکردند شاگردان خود را آرام آرام و بدون تعجیل و سرو صدا و در یک جریان فکری متین و موقر، تربیت کنند. این نوع خصلتها وقتی در استادی با آن همه عاطفه و محبت همراه میشوند، بدیهی است که شاگردان را شیفته او میکند. واقعاً ایشان جاذبه خاصی داشتند.
تسنیم: دو بخش از این گفتوگوی مطول باقی مانده است. مرحوم آیتالله هاشمی شاهرودی، در بخش بعدی مصاحبه، از تشکیلات سیاسی و جایگاه شهید صدر نکات مهم و دستاولی را روایت میکند. بخش سوم و پایانی، به نسبت آیتالله صدر با مرجعیت و نهضت حضرت امام (ره) میپردازد؛ و نوسانهای این ارتباط را با ذکر دلایل توضیح میدهد، که بسیار خواندنی است. بخشهای دوم و سوم، در همین پرونده «عطر صدر» طی روزهای آتی منتشر خواهد شد.
انتهای پیام/
-
پنجشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۸:۴۸
-
۲۰ بازديد
-

-
عصر قم
لینک کوتاه:
https://www.asreqom.ir/Fa/News/721208/